دوربین در کشتن گانتر حضورِ محسوس دارد و این شاید مهمترین و جالبترین وجهِ فیلم باشد. ویژگیای که باعث شده دوربین در سراسرِ فیلم از منطقِ روشنی پیروی کند. یک تیمِ دونفرهی فیلمساز به استخدامِ گروهی آدمکش درآمدهاند تا از عملیاتِ انتقامجویانهشان مستند بسازند. آندو (فیلمبردار و کارگردان)، از شخصیتهای فیلماند و تا نزدیکیهای پایان، از چشمانمان پنهان. ما تنها گاهی صدایشان را از خارجِ قاب میشنویم.
فیلمبردار همواره کنار گروهیست که استخداماش کردهاند، بنابراین طبیعیست که دوربین نتواند همهجا حاضر باشد. به بیان دیگر، دوربین از بهتصویرکشیدنِ واضح و کاملِ بعضی از رخدادها عاجز است و این، زمینهی شوخی و بازی با انتظارات تماشاگر و نیز، بهادادن به تخیلاتاش را فراهم کرده است. برای تشریحِ دو موردِ پیشین میتوان به صحنهی نبرد در «مکان نامعلوم» اشاره کرد. آدمکشها در مکان نامعلوم گرد هم آمدهاند تا برای کشتن گانتر نقشه بِکشند اما دشمن غافلگیرشان میکند و آنها را به گلوله میبندد. دوربین بعد از شلیکشدنِ راکتِ بازوکا، سرنگون و خاموش میشود و لحظهی برخوردِ راکت و انفجار از نظرمان پنهان میماند…
شیوهی اجرای صحنهی یادشده هیچ ربطی به بودجهی فیلم نداشته است اما به رویکردش چرا. نوعِ پرداخت، انتظار و تخیل تماشاگر را هدف قرار داده است: لحظهی انفجار را نمیبینیم. ضمن اینکه هویت مهاجم نیز بهخاطر فاصلهی دوربین با او و به دلیل خاموششدناش مجهول باقی میماند. و بعدش هم آن شوخیِ بامزه را داریم: بلیک برای شناساییِ مهاجم از گِیب (Gabe) میخواهد که وضوحِ تصویرِ تنها نمایی را که از او گرفتهاند، بالا ببرد. اما جیمز میگوید که چنین چیزی امکانپذیر نیست چون تکنولوژی هنوز آنقدر پیشرفت نکرده است (البته بعدتر میفهمیم که گیب نابلد بوده است). در خصوص سپردنِ وقایع به تخیلِ تماشاگر نمونههای دیگری هم در فیلم هست؛ صحنههایی که بخشی از درگیریها و شماری از رخدادهایشان خارج از قاباند. نمونهاش صحنهی منفجرشدن ماشینهای پارکشده و تیراندازی در راهپلههای عمارتِ گانتر.
برای اثبات این قضیه که دوربینِ کشتن گانتر منطقِ اندیشیده و استواری دارد بد نیست صحنهی نبرد نهایی را هم مرور کنیم (اگر فکر میکنید که داستانِ این بخشِ فیلم لو نمیرود، سخت در اشتباهاید):در اواخر فیلم متوجه میشویم که گانتر هم گروهی مستندساز را استخدام کرده است؛ برای ساختنِ مستندی دربارهی مستندِ آدمکشهایی که قصدِ جاناش را کردهاند (قضیه جالب شد، نه؟). هنگام رویاروییِ بلیک و گانتر، فیلم با چند فلشبک برخی رخدادها را گرهگشایی میکند؛ آنهایی را که پیشتر دیدهایم، شوخطبعانه و از زوایهای دیگر و آنها را که ندیدهایم کمیکتر. واضح است که فلشبکها از لنز دوربینهای تیمِ مستندسازِ تحتِ اختیارِ گانتر روایت میشوند.
بلیک پیش از آنکه درگیری آغاز شود، از گروه مستندساز تحت استخداماش میخواهد که برای حفظ جانِ خود عمارت را ترک کنند. پیشتر دیدهایم که سه فیلمبردارِ دیگر، گانتر و بلیک و لیسا را دوره کردهاند (آنها تیمِ مستندسازِ گانتر هستند). کمی بعد از شروعِ درگیری، لیسا و بلیک فیلمبردارها را هدف قرار میدهند و آنها از پا در میآورند. دوربینِ آنها در سه نقطه(زاویه)ی متفاوت روی زمین و میز میافتد. از آن به بعد ما درگیری را از دریچهی دوربینهای بر زمینافتاده میبینیم که گاهی هم وسطِ دعوا بهشان ضربه میخورَد که هم باعث تنوعِ قابها میشوند و هم بالارفتنِ تنشِ صحنه.