از همان اولِ راه تا هنگامِ بازگشت، فکرم مشغولِ چهگونه روایتکردنِ این گزارش بود. میخواستم ماجرایی را به اصلِ گزارش بیفزایم تا بلکه خشک نباشد و راحت از گلوی خواننده برود پایین. در طولِ مسیرِ رفتوبرگشت و برگزاریِ همایش، برای بهچنگآوردنِ اتفاقی جالب، چهارچشمی دوروبر را پاییدم و به مغزِ مبارک هم فشار آوردم. اما تلاشام افاقه نکرد و در نهایت، گزارشِ همایش همینی شد که میخوانید.
شب سینمای ایران
انجمن فیلمسازان شمال، سینمای هنر و تجربه و ادارهی فرهنگ و ارشاد اسلامی استان مازندران به مناسبت روز ملی سینما همایشی دو روزه را تدارک دیدند. این همایش بیستوششم و بیستوهفتم شهریورماه در مجتمعِ سینماییِ هنر و تجربهی شهرستان بابل برگزار شد؛ با حضورِ تنی چند از نامآورانِ سینما و جمعی از فیلمسازانِ جوانِ استانهای شمالی.
در روز اولِ همایش مراسمی با عنوان شب سینمای ایران برگزار شد. در ابتدای مراسم مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران پشتِ تریبون رفت. احد جاودانی پس از خوشآمدگویی، به چالشهای شکلگیریِ صنعت سینما در ایران اشاره کرد و گفت: «در این چهار دهه هنوز نتوانستهایم سینما را به عنوان صنعت تعریف کنیم و این باعث شده است که برای گرفتنِ حمایت و واردکردنِ تکنولوژیِ سینما، به مشکل بربخوریم. به ما ثابت شده است که اگر مطالباتِ سینما از مجرای اداری بگذرد، به جایی نخواهد رسید.» او در پایان پیشنهاد داد: «برای حل مشکلات بهتر است که هر سال یک موضوع را پیش بکشیم و رویش کار کنیم.»
مهدی اکبری (مدیرعامل انجمن فیلمسازان شمال) و جعفر صانعیمقدم (عضو هیئتمدیرهی شورای سیاستگذاری سینمای هنر و تجربه) نفراتِ بعدیای بودند که پشت تریبون رفتند. آنها از عملکردِ یک سالِ اخیرِ انجمن سینماگران شمال و سینمای هنر و تجربه سخن گفتند و گزارشِ مختصری را در این خصوص ارائه دادند. خوشبختانه سه نفری که ذکرشان رفت تریبوندوست نبودند و برگزارکنندگان خیلی زود توانستند بروند سرِ اصل مطلب: تجلیل از سه پیشکسوت: فرهاد مهرانفر مستندساز، محمدعلی سجادی فیلمساز و هوشنگ گلمکانی نویسنده و منتقد.
روندِ تجلیل اینگونه بود: پیش از حضورِ هر یک از پیشکسوتان روی صحنه، مستندی کوتاه دربارهی فعالیتهایشان به نمایش درمیآمد و بعد، تندیسِ برگِ زرینِ شمال به همراه لوح سپاس، تقدیمشان میشد. حضورِ زاون قوکاسیان بر صفحهی نمایش از لحظههای خوشحالکننده – و در عین حال حسرتبارِ – مراسم بود. قوکاسیان در مستندِ معرفیِ مهرانفر حضور داشت و دربارهی ویژگیهای سبکیاش صحبت کرد. کیوان کثیریان، مسعود رایگان و نادر مقدس از جمله کسانی بودند که برای پیشکشکردنِ لوح و تندیس روی صحنه رفتند. در این مراسم همچنین از ناصر مقدس مدیر تولید سینما و سه فیلمسازِ شمالی (مهدی حیدری، محمدرضا وطندوست و یاسر خیر) با اهدای تندیسِ شاخهی شمشاد تجلیل شد.
سه کارگاهِ آموزشی
برنامهی روز دوم، برپاییِ سه کارگاه بود. هوشنگ گلمکانی با کارگاهِ نقدِ فیلمْ چراغِ اول را روشن کرد. ابتدا فیلمِ شش دقیقه از سیوسه سال (قصیده گلمکانی) به نمایش درآمد. فیلمِ کوتاهی دربارهی… واقعاً لازم است بگویم؟
گلمکانی دربارهی انگیزهی تأسیسِ ماهنامهی فیلم گفت: «هدفمان آموزش و تربیت فیلمساز نبود و به قصدِ آموزشدادنْ مطلب منتشر نمیکردیم. حسی در ماهنامه وجود داشت، که آن هم عشق به سینما بود…» سردبیرِ ماهنامهی فیلم در ادامه اصولِ اولیهی نقدنویسی را برشمرد و کارگاه را با پرسش و پاسخ پیش برد و در پایان، با نگاهی آسیبشناسانه سراغِ آفتهای نقد رفت.
مدرسِ کارگاهِ دوم (سینمای مستند) فرهاد مهرانفر بود. «در مستندسازی هیچ اهمیتی ندارد که علائمی مثل مدیومشات و لانگشات را بشناسید. مهم جانمایهی کار است و پاسخ به این پرسش: آدمِ مسئلهگونی هستم یا نه؟» مهرانفر به شرکتکنندگان توصیه کرد برای شناختنِ سبکهای مستند کتابِ دو جلدیِ فیلم مستند (نوشتهی حمید نفیسی) را بخوانند و نیز، تماشای چند مستندِ نمونهای و مهم (از جمله زندگی بدونِ توازن) را بهشان پیشنهاد داد.
کارگاهِ آخر متعلق به سینمای داستانی بود و محمدعلی سجادی مدرساش. سجادی ابتدا دربارهی شکلگیریِ سینما و گرامرِ آن صحبت کرد و در ادامه کمی از سیرِ تحولیِ سینما سخن گفت. سپس تجربیاتاش را با هنرجویان در میان گذاشت و کارگاه را با پرسش و پاسخ به پایان رساند. جالب اینکه سجادی در پاسخ به پرسشِ یکی از فیلمسازانِ جوان به نکتهای اشاره کرد که دو مدرسِ پیشین هم رویش انگشت گذاشته بودند: «[در هنر] هیچ فرمولی در کار نیست.»