۱ اکثرِ رشتهها و شاخههای هنرهای رزمی را نمیشود به فعالیتِ جسمانیِ صِرف تقلیل داد. هنرهای رزمی، بهطور کلی، عجینشده با آیینها و فرهنگهای خاستگاههایشان هستند و تجلیبخشِ آنهایند. و حتی گاهی فراتر: خودشان — فارغ از زمینهی فرهنگی — دربردارندهی نوعی منش و نگاهاند. میتوان از سوسایْ اویاما (بنیانگذارِ کیوکوشین) و کتاباش مثال آورد: طریقتِ کیوکوشین. که ناماش به اندازهی کافی گویاست.
شرق مهد هنرهای رزمی است. روایتهای بسیاری حاکی از ایناند که در گذشته، شماری از استادان شرقی به آن سوی دنیا سفر میکردند و با نمایشدادنِ تواناییهای شگفتانگیزِ خود غربیها را انگشتبهدهان میگذاشتند. باز هم میتوان از اویاما مثال آورد: به خاکوخونکشیدنِ یک رأس گاوِ نرِ وحشی در شیکاگو (و در مجموع پنجاهوچند رأس در گوشهوکنارِ دنیا). البته اینها مال زمانی بود که هنوز رشتههای رزمی و ایضاً رسانهها فراگیر نشده بودند.
در کیکبوکسر: انتقام قرار است خلافِ قضایای پیشین را ببینیم. قهرمانِ فیلم، مسلط به رشتهایست که هرچند نطفهاش شرقیست ولی بهصورت حرفهای و سازمانیافته از غرب آغاز شده است و غربی شناخته میشود. کِرت اِسلون به شرق سفر میکند تا با مبارزی تایلندی پیکار کند و انتقام خون برادر را بگیرد. یک غربی با فنّی غربی میرود شرق، به جنگ یک شرقی.
۲ سیلوستر استالونْ (و نه استالونه)، دو سال پیش در فیلم کرید جلوی دوربین رفت. او که خودش زمانی — در قسمتهای قبلیِ مجموعهی راکی — پَکوپوز حریفان را خُرد میکرد، در کرید از دنیای قهرمانی خداحافظی کرده است و بعد از کمی ناز و نوز کردن، میشود مربیِ فرزندِ رقیبِ سالهای دورش (آپولو). حالا در کیکبوکسر: انتقام نوبت به ژان کلود ون دام رسیده؛ رزمیکاری که چهارگوشهی رینگ را بوسیده و به مربیگری روی آورده است.
پیرنگِ کیکبوکسر: انتقام مشابهِ نسخهی ۱۹۸۹ است (بقیهی نسخهها را ندیدهام)، البته با تفاوتهایی جزئی. در آن فیلم برادرِ قهرمان در پایانِ مبارزه فلج میشود ولی در نسخهی جدید خونِ برادر رینگ را رنگین میکند و قهرمان را داغدار. البته در اینجا مرگ زیادی غلوشده به نظر میرسد (بهویژه اینکه جلوی چشمِ مأمورانِ قانون اتفاق میافتد و ابهتِ نداشتهشان را تا حد چغندر پایین میآورد)، اما چون قرار است جواب آتش با آتش داده شود احتمالاً چارهای نبوده جز اینکه برادر کشته شود.
شاید مهمترین تفاوتِ هر دو نسخهی فیلم را بتوان در اجرای حرکتهای رزمی جُست. بیتردید فراگیرشدنِ رشتههای رزمیِ صرفاً (یا بیشتر) نمایشی روی کیکبوکسرِ جدید تأثیرِ فراوانی گذاشته است (نمونهاش کشتیِ حرفهای/ Professional wrestling که دست بر قضا یکی از ستارگاناش هم در فیلم حضور دارد و نقش تانگ پو را بازی میکند). شاهد مثالِ حرکتهای نمایشی هم پلانهاییاند که کِرت ضربههای آکروباتیک و جفتپا میزند؛ همینطور پشتک وارو زدنِ شخصیتها، هنگامی که لگدهای کاری نوشِ جان میکنند.
۳ زمانی بازارِ فیلمهای رزمیِ دستپختِ هالیوود داغِ داغ بود. ستارهها فراوان بودند و برای خودشان برو بیایی داشتند: ون دام، چاک نوریس، استیون سیگال، جکی چان، دولف لوندگرن، جت لی، مارک داکاسکو و البته بروس لی و چو یون فا(ت). آیا جوانهای نورسیدهای چون آلن موثی — که بازی در چند فیلمِ رزمیِ دیگر را در برنامههای کاریِ آیندهاش گنجانده است — میتوانند موفقیتهای پیشکسوتان را تکرار کنند و دوباره تماشاگران را به سالنهای سینما بکشانند؟