
تازهترین فیلمِ بدلکار و ستارهی کهنهکارِ سینمای کمدی-اکشن، دربردارندهی همان موقعیتهای آشنای همیشگی است. این موقعیتها ظرفیتِ این را دارند که از منظر نگرهی ژانر – و شمایلنگاری – بررسی شوند اما راقم سطور بر آن است که برخوردِ سادهتری با فیلم داشته باشد…
سهم کمدی در اولین فیلمهای جکی چانِ بالغ (چه آنهایی که کارگردانشان بوده و چه بازیگرشان)، ناچیزتر از – بهطور تقریبی – کارهای پس از دههی ۹۰ میلادیاش هستند. بارِ کمیکِ اکثرِ کارهای جکی چان اغلبْ روی دوشِ صحنههای مبارزه و تعقیبوگریز است: جکی بینِ انجام دو عمل و یا مبارزهی همزمان با دو یا چند بزنبهادر گیر میافتد. بعضی وقتها موفق میشود از پسِ هر دو بربیاد و بعضی وقتها هم نه. مثلاً، در صحنهای از فیلمِ تعقیبوگریز بینِ حملکردنِ دوستِ کَتبسته و نجاتِ کودکِ کالسکهسوار درمیماند. اینجور موقعیتها در بسیاری از فیلمهایش به چشم میخورند.
البته کمیکبودنِ موقعیتهای یادشده فقط مربوط به گیر افتادنِ جکی نمیشود و دلایلِ دیگری هم در کار اند. جفتکپرانیهای جکی در صحنههای مبارزه کامشیرینکُناند. او خیلی خلاقانه از اشیاء برای دفاع و حمله استفاده میکند. جدای از اینها، یک جور دستپاچگیِ بامزه هم توی کنشها و چهرهاش دیده میشود: جکی تسلطِ تکنیکیِ خوبی بر کارش دارد اما خیلی زود خودش را گم میکند و هول میشود، هرچند که عاقبت به هر بدبختی و جانکندنی که هست خودش را از مهلکه خلاص میکند و بر مهاجمان پیروز میشود.
دو تا دیگر از موقعیت/ صحنههای پرتکرارِ فیلمهای جکی چان، یکی برخوردِ غافلگیرانه با قبیلههای بدوی و دو دیگر، تعقیبوگریز و شلوغکاری در بازارچههای سنتی است که نمونههایش را در فیلمهای شمشیر خدایان ۲: عملیات کُندور، جاسوس تصادفی، دور دنیا در ۸۰ روز و همین تعقیبوگریز دیدهایم.
احتمال قریببهیقین دیگران دربارهی موقعیتهای پیشین زیاد سخن گفته و آنها را بهدقت بررسیدهاند اما وجه مغفولماندهی فیلمهای چان شاید این باشد: اینکه بخش کوچکی از طنازیشان برمیگردد به گسترهی تماشاگرانشان؛ یا همان همنشینیِ تعدادِ کثیری از مخاطبان با سنوسالهای مختلف. اغلبِ فیلمهای جکی محدودیت سنی ندارند با وجود این شمار اندکی از شوخیهای فیلمهایش جنسیاند و مخاطبان بزرگسال را مد نظر دارند. و این موضوع به این میماند که لطیفهای جنسی در جایی گفته شود که هم بزرگترها در آن حضور دارند و هم بچهها. احتمالاً شما هم تجربهی لمسیدنِ چنین جوّی را داشتهاید: واکنش به شنیدنِ یک لطیفهی خطِ قرمزی در جمعی که بچهها در آن حضور دارند میتواند متفاوت از آن جمعی باشد که فقط افرادِ بالای هجده سال (!) درش هستند. واکنشها از این دستاند: خندهای دزدکی به خاطر شرم از حضور بچهها، و یا لبخندی غرورآمیز ناشی از دریافتنِ شوخیها.
خب، اگر بخواهیم همین مطلبِ مختصر را جمعبندی کنیم و تعقیبوگریز را از منظرِ کمیکبودن بسنجیم میتوانیم این پرسش را مطرح کنیم: آیا فیلم توانسته موقعیتهای کمیکِ تروتازهای را بیافریند؟ به گمانم نه. چون افراط در بهکار بردنِ نماهای حرکتی یک جاهایی حسِ صحنهها را مخدوش کرده است. در ضمن، به مورد قبلی اضافه کنید غالبشدنِ مقطعیِ موسیقیای را، که قرار بوده بارِ کمیکِ صحنهها را بیفزاید اما نتیجهی عکس داده است.