
داریوش مؤدبیان در کتاب طنزآوران جهان نمایش (دفتر هشتم)، در مقدمه و معرفیاش بر تراژدین اجباریِ چخوف، بین گفتوگو و دیالوگ (گفتوگوی نمایشی) تمایز قائل میشود و در تعریفاش مینویسد: «دیالوگ، رشتهای گفتاری در سؤالوجواب از چند سو، بر حسب منطق احتجاج، مبتنی بر “کشمکش” نمایشی، با هدف مستدل داشتن یا بیان “مضمون” نهفته در دل داستانِ نمایش است.»
ممکن است با دیدن واژهی نمایش، ناخودآگاه یاد تئاتر بیفتید و احتمال دهید که دیالوگی که مد نظر مؤدبیان بوده است، مربوط به تئاتر میشود نه سینما. بهخصوص اینکه روی جلد کتاب و زیرِ عنواناش آمده: «هشت نمایشنامهی رادیویی و تلهویزیونی» (با همین رسمالخط). این درست، اما همان مؤدبیان در برنامهی تاریخ تحلیلی سینما (شبکهی آموزش، سال ۸۸)، در تشریح فضای شنیداری و برشمردنِ انواع صداهایی که منبع تولیدشان انسان است، سوای اشاره به آواها (تمهیدات صوتی در صدای انسان) و گفتار (تکگویی)؛ گفتوگو و دیالوگ را از هم متمایز دانست و بهتفصیل دربارهشان توضیح داد. البته اینها دستهبندیای کلی هستند چون مثلاً تکگویی، خودش، به انواعی چون درونی، بیرونی و کنارگویی/ رازگویی تقسیم میشود (مارتین اسلینِ فقید بین تکگویی و کنارگویی فرق میگذاشت).
هرچند که تعریفی که مؤدبیان از دیالوگ ارائه داده، کمی کلی است. چون اولاً در چیستیِ مضمون (درونمایه) تفاهم کاملی وجود ندارد و دوم اینکه منطقی نیست که گفتوگونویس/ فیلمنامهنویس و همینطور منتقد، برای آفریدن و تحلیل دیالوگها، همهی گفتوگوهای متن را با مضموناش بسنجند. در حالی که هر متن (تا حدودی بسته به نگاه هر کس) ممکن است یک یا چند مضمون متفاوت داشته باشد. ولی با همهی این حرفها، سادهانگارانه خواهد بود اگر، گفتوشنود (منظور همان گفتوگوی عادی و کمعمق و نه لزوماً زائد) را با دیالوگ یکی بینگاریم. وقتی میگوییم فیلمی مبتنی بر دیالوگ است یعنی مبتنی بر چیزیست که نمیدانیم چیست! چون علیالقاعده همهی فیلمهای غیرصامت، دیالوگ دارند ضمن اینکه همهی آن واژههایی که بازیگران بر زبان میرانند، دیالوگ نیستند. و این ماییم که همهی گفتوگوهای فیلم را دیالوگ فرض کردهایم و این یعنی تمایزی بینشان قائل نیستیم.
اما مشکل اینجاست که فرهنگستان زبان و ادب فارسی دیالوگ را «مکالمات بین دو یا چند شخصیت» دانسته و به جایش گفتوگو را تصویب کرده است. این قطعاً، تفکیک گفتوشنود را با گفتوگوی نمایشی در نوشتارها دشوار میکند. شاید بهتر باشد عوضِ گفتوگو(های کمعمق) بنویسیم گفتوشنود (هر چند که هر دو تقریباً یک معنی را میدهند)، و یا اگر نمیخواهیم واژهی بیگانهی دیالوگ را در نوشتههایمان به کار ببریم، به جایش از گفتوگوی نمایشی/ سینمایی استفاده کنیم.
ولی گفتوگوی سینمایی هم همیشه در زبانمان نمیچرخد و گاهی آهنگ و معنای نوشتههایمان را خراب میکند برای نمونه: «توجه کنید به گفتوگوهای سینمایی دخترِ خداحافظی، که چهقدر هوشمندانه و تندوتیز اند…»؛ به همین خاطر نگارنده هنگام نوشتن دربارهی فیلمها (تلویزیونی و سینمایی) و گفتن از آنها، دیالوگ را به گفتوگوی سینمایی ترجیح میدهد. از نظر نگارنده گفتوگو بهطور کلی هم به گفتوشنودها (و حتی گاهی تکگوییهای) متن فیلمیک اشاره دارد و هم به گفتوگوهای سینماییاش، اما دیالوگ جزئیتر است و تنها برای اشاره به دومی به کار میرود.