
در ضرورت لبخند برای جامعهای که قرنها سابقه طنز دارد و امروزه فقر خنده، تردیدی نیست. ایرانیان ملت شوخ طبعی هستند و ایضا به سادگی نمیخندند. این سابقه و آن فقر دست در دست هم میگذارند و انبوهی از لطایف را در شبکههای اجتماعی و رسانههای فردی و در فضایی بیشکل سرازیر میکنند. بعید میدانم در هیچ کجای دنیا این همه متن و فرامتن در حواشی رسانههای دیجیتال تولید گردد. که این خود یادداشتی دیگر میطلبد و مجالی دیگر… .
در حاشیه آخرین ساخته مهران مدیری به دلایل گوناگون که مهمترین آن به احتمال قطع به یقین اعتراض جامعه پزشکان بود منقطع شد. در جامعهشناسی نقدپذیری ایرانیان اگر کمی کنکاش کنیم میبینیم که ما اصولا آستانه تحمل نقدمان پایین است و در فرآیندی دیالکتیکی بر شیوهٔ نقد کردنمان هم تاثیر میگذارد و تفاوت طنز اجتماعی را با هجوگاه تشخیص نمیدهیم. اما اعتراض پزشکانی که اگر خود منصف باشند به ناسلامتی فضای سلامت کشور در ابعاد گوناگون اذعان میکنند و نیز شیوه بیان نقد جامعه پزشکی توسط مدیری موضوع این یادداشت نیست.
در این یاددداشت نگاه نگارنده به پدیدار در حاشیه به عنوان یک متن هنری است. مدیری سابقه ۲۲ سال کارگردانی سریال طنز دارد. با پرواز ۵۷ شروع کرده است و با ساعت خوش محبوبیت فراگیر کسب کرده است و از آیتمسازی در طول سالیان به سریالسازی و… رسیده است. این را همگان میدانند. اما چرا در حاشیه از نگاه نگارنده سریال موفقی نیست. این را به اختصار مورد اشاره قرار میدهم و میگذرم:
مدیری در سالهای دهه ۷۰ و در اوج کمدیهای کلامی مبتنی بر وضعیت معیشتی کارمندان و گرانفروشی و شوخی با لهجهها که عموما از رادیو آمده بودند، برای اولین بار کمدی موقعیت متکی بر عناصر بصری را وارد عرصه طنز تلویزیونی کرد. برای نخستین بار تماشاگران تلویزیون در سیمای پس از انقلاب طنزهای بزن در رویی و تابوشکن و انتقادی دیدند. تیپ سازی برای اولین بار وارد تلویزیون شد و این آوانگاردیسم موجب تثبیت جایگاه مدیری در رسانه شد و به محبوبیت وسیع او ساخته شدن به طور متوسط سالانه یک مجموعه ۹۰ شبی در سالها و دهههای بعد شد. مجموعههایی که همواره چند المان ثابت و محوری داشتهاند. فاصله گذاری برشتی با نگاه مدیری به دوربین، استفاده از تکیهکلامها، بازیهای زبانی و تخریبی، حضور یک شخصیت نسبتا عاقل (عموما سیامک انصاری) در میان یک عده بیخرد و تیپسازی کاریکاتورگونه، و مهمتر از آن بیپروایی در بیان واقعیات اجتماعی از جمله این عناصر بودهاند.
اما پس از فاصله گرفتن چند ساله مدیری از تلویزیون و حضور در شبکه خانگی و به موازات آن فراگیر شدن رسانههای دیگر و آشنایی مردم با کمدیهای آن طرف آبها و… همه عوامل دست به دست هم میدهند تا استفاده مدیری از همان ابزارهای پیشتر آزمون شده این بار نچسب و دوست نداشتنی از آب در بیاید. واقعا توقع بیجایی ست همچنان با واس ماس و ماس ماس و چشم چپ کردنهای غفوریان و… انتظار فروغ فراوان و دهه هشتادی یک سریال طنز را داشته باشیم. امروزه خیلی از کمدیهای کلاسیک دیگر خنده دار نیستند و بعد نوستالژیکشان بر بعد کمیکشان میچربد. سینمای کمدی جهان از پرتاب کیک به صورت در دهههای ۳۰ و ۴۰ به کمدیهای چند لایه و پیچیده هنرمندانی چون وودی آلن رسیده است. موضوعی که مدیری از یاد برده است و میکوشد با پرتاب کیک به صورت همچنان از مخاطب لبخند بگیرد.
از طرفی دیگر مدیری در طول این ۲۲ سال هرگاه به زمان حال و به فضاهای نزدیک به واقعگرایی نزدیک شده کمتر موفق بوده است. چیرگی عنصر تخیل و تسلط مدیری بر ناکجا آبادسازی و در لوای بیمعنایی معنا آفریدن و چند لایه حرف زدن یکی از رموز موفقیت او در مجموعهسازی بوده است. او در آثاری چون باغ مظفر و شبهای برره و قهوه تلخ ذهن مخاطب را درگیر فضایی مندرآوردی میکند و در پس این فضاسازی خلاقانه به نقد جامعه معاصر میپردازد. اما هرگاه به جامعه امروزی نزدیک شده است و ناچار به سراغ پیشه یا صنف و سنخ خاصی رفته است همواره به دلیل زبان گزنده و عریانش و بیملاحظگی کمیک (علیرغم خطوط قرمز موجود) با حاشیه و اعتراض مواجه شده است. از اعتراض شاعران و نویسندگان به مرد هزارچهره تا فریاد وامصیبتای پزشکان به در حاشیه.
مدیری در بازنمایی جامعه معاصر موفق نبوده است و گاه با اغراق در عناصر کمیک وگاه با وانمایی محتوایی پدیدههای اجتماعی روز که فرسنگها با آنچه در عالم بیرون وجود دارد مخاطب را در حصار تردید میان واقع و خیال گرفتار کرده است. و این ناآشنایی مدیری با فضای واقعگرایانه هم اعتراض در پی دارد و هم سردرگمی. مدیری کارگردان اساسا تیپ شخصیتی خودسپاسگزار و بیپروایی دارد. این بیپروایی و زبان تند را در اقدامی نسنجیده با بمب خنده و انتقاد و تمسخر غیر اخلاقی برنامه سازان شبکههای البته سخیف ماهواره بهخوبی به همگان نشان داد. تا جایی که اگر در اثری از عدهای انتقاد کند به تکذیب و تخریب وگاه تمسخر عمومی میانجامد یا دست کم اینگونه تصور میشود. و دست آخر او را مجبور میکند در قسمت پایانی در صدد ریسهکشی و صافکاری برآید که خود به هرچه بیشتر به حاشیه رفتن در حاشیه میانجامد.
05/06/2015, 08:01 ق.ظ
خسته نباشید آقای جعفرزاده عزیز.