مایکل مدسن برای یکی از مشهورترین صحنههای این فیلم تارانتینو، بازیگری متد را به اوجی تازه و اعصابخردکن برای همبازیاش رساند. او در نقش آقای بلوند روانپریش اما بهظاهر خونسرد باید پس از بر باد دادن گوش یک پلیس بیچاره، شروع به رقصیدن میکرد. کرک بالتز بازیگر نقش پلیس، سادهلوحانه به مدسن پیشنهاد کرد که بهتر است او را در صندوق عقب ماشینش واقعاً حبس کند تا بتواند بیشتر به نقشش نزدیک شود. از بدشانسی جناب بالتز، مدسن که خودش به اندازهی کافی به نقشش نزدیک شده بود با کمال میل این پیشنهاد را پذیرفت. بالتز را در صندوق عقب ماشینش گذاشت و بیشتر از یک ساعت با سرعت حدود ۷۰ کیلومتر در ساعت دورتادور لسآنجلس رانندگی کرد، به چپ و راست پیچید و در راه بازگشت به لوکیشن، جایی هم برای خوردن همبرگر توقف کرد.
مدسن بعدها با خنده میگفت: «وقتی در صندوق عقب را باز کردم کرک کبود شده و خیس عرق بود. واقعاً خودش را خیس کرده بود. گمان نکنم از این تجربه خوشش آمده باشد اما من از شدت خنده داشتم رودهبر میشدم. این ماجرا را که برای کوئنتین تعریف کردم یک هفتهی تمام داشت میخندید.» با این اوصاف نگاه وحشتزدهی بالتز در آن صحنهی کذایی سگدانی بهتر قابل درک است.
و این هم یک نکتهی خیلی بامزه دربارهی فیلم تارانتینو (به همراه توضیح مترجم): در پایان فیلم یک دوئل مکزیکی بین سه شخصیت آقای سفید (هاروی کایتل) ، جو (لارنس تیرنی) و ادی بچهمثبت (کریس پن فقید) برگزار میشود که تا سالها بین خورههای طرفدار فیلم محل مناقشه بود. آنها میگفتند که با اینکه ادی هم تیر میخورد و روی زمین میافتد ولی معلوم نیست چه کسی به سوی او تیراندازی کرده و در واقع این راز و شاید گاف فیلم است. اما بعدها خورههای فیلم بررسیهای بیشتری انجام دادند و از جمله یکی از آنها ویدئویی را با چند میاننویس روشنگر در یوتیوب قرار داد که در حرکت آهسته معلوم شد که در آخرین لحظه آقای سفید تیر مجددی به سوی ادی شلیک کرده. در هر حال این کشف تازه هم گاف بودن قضیه را برطرف نمیکند. ماجرا از این قرار بود که کپسول حاوی خون مصنوعی کریس پن چند دهم ثانیه زودتر از زمان مقرر منفجر شد و او بر حسب وظیفه و بنا بر منطق مجبور بود خودش را به زمین بیندازد در حالی که هنوز کسی به او شلیک نکرده بود اما کمی بعد از اینکه به هوا بلند شد هاروی کایتل با تیزهوشی برای اینکه صحنه از دست نرود تیری به سمتش شلیک کرد. همه منتظر بودند تارانتینو دستور تکرار برداشت بدهد که او با شیطنت خاص خودش از این کار طفره رفت تا سالها از این صحنه به عنوان یک معمای بزرگ یاد شود.
02/01/2015, 08:09 ب.ظ
در یکی از نماها سایه میکروفن روی دیوار افتاده!
فیلم بشدت در مرز آماتور بودن و حرفه ای بودن قرار داره .
یعنی فیلمنامه خوبه ، کارگردان هم زورش رو زده ، اما در حد بودجه ی حدود ۱ میلیون دلاریش فیلم ساخته . . .
فک کنم اگه فیلمهای بعدی تارانتینو نبودن ، این فیلم تا الآن فراموش شده بود .