Moon بازیگران: سم بل- سم راکول؛ صدای هوش مصنوعی: کوین اسپیسی؛ پخش- Sony Pictures Classics؛ کارگردان- دانکن جونز؛ فیلمنامه- نیتن پارکر؛ داستان اصلی- دانکن جونز؛ دسته بندی نمایش- R
آیا “ماه” بازسازی “۲۰۰۱- یک ادیسه ی فضایی” است؟ یا شاید این استخراج کانیها از روی تاریک ماه فقط به طور اتفاقی همزمان با حوادث “ادیسه” رخ میدهد؟ من به تئوری دوم بیشتر اعتقاد دارم. احتمالا پس از آنکه “دیو بومن” پشت مشتری ناپدید میشود، بشر تصمیم میگیرد روی ماه تمرکز کند. اگر ایستگاه هدایت و راهبری در ماه را از فیلم “ادیسه” به یاد داشته باشید، متوجه میشوید که ما قبلا هم روی ماه بودهایم. در “ماه” طراحی داخلی ایستگاه به شدت متاثر از سفینه ی فیلم “ادیسه” است، خود ایستگاه هم بوسیله نوعی هوش مصنوعی، که میتوانیم آن را فرم ساده تر “هال- ۹۰۰۰” به حساب بیاوریم، کنترل می شود.
زمانی در آینده (دقیقا نمی دانیم کی!) این ایستگاه فضایی که در سوی تاریک ماه بنا شده بوسیله تنها یک خدمه، سم بل (سم راکول)، هدایت میشود. او روزهای انتهایی قرارداد سه ساله خود در ایستگاه را میگذراند و از تنهایی به ستوه آمده است. تنها راه ارتباط او با دنیای بیرون ارتباط ویدیویی آفلاین است که دیگر او را ارضا نمیکند. ایستگاه فوق العاده خودکار است؛ ماشین ها هلیم-۳ را از سنگ های سطح ماه استخراج میکنند، این هلیوم برای تولید انرژی سبز (بدون آلایندگی) در زمین بکار میرود. حدس من آن است که ایستگاه در روی تاریک ماه بنا شده برای آنکه احتمالا شما دوست ندارید وقتی به صورت ماه نگاه میکنید به نظر برسد (در اثر عملیات معدنی) کسی زیرچشمش بادنجان کاشته است!
ایستگاه بزرگ و مجهز است، غذای خوب و وسایل تفریح در آنجا فراهم است. “سم” به طور مداوم با زمین در ارتباط است و البته هوش مصنوعی هم همینطور. “سم” در واقع در عملیات استخراج دخیل نیست، بلکه دستها و مغز او برای تعمیر، نگهداری و نظارت بر فعالیت ایستگاه لازم است. روزی وقتی او بیرون از ایستگاه وسیله ای را کنترل می کند خودروی ماهنوردش تصادف میکند. او در حالیکه صدمه دیده در بهداری ایستگاه به هوش میآید و این به هوش آمدن، فکر میکنم، تنها چیزیست که لازم است من بگویم!
میخواهم به عقب برگردم و درباره ی چند مسئله اساسی حرف بزنم. در عصری که مرزهای زندگی زمین را پشت سر گذاشته، ما چطور با مشکلات زندگی در فضا مواجه خواهیم شد؟ واکنش بدن ما در برابر از دست دادن استخوان و ماهیچه در جاذبه کم چه خواهد بود؟ ذهن ما با تنهایی بلند مدت چطور کنار میآید؟
در فیلم “ادیسه” مشکلات مربوط به فیزیک خدمه به وسیله سانتریفیوژ سفینه حل میشد. “دیو” و “فرانک” با هم بودند و “هال” نیز در کنار آن ها بود. اما در اینجا اگر هوش مصنوعی ایستگاه را نادیده بگیریم، “سم” تنهاست (به جای هوش مصنوعی ایستگاه “کوین اسپیسی” صحبت میکند، که صدای او شبیه صدای “هال” در فیلم “ادیسه” است). هوش مصنوعی مهربان و بی آزار به نظر میرسد، اما نکته آنست که شما هیچوقت نمیتوانید به این شیاطین دیجیتال اطمینان کنید. تمام چیزی که “سم” می داند آنست که دوره خدمت او در ایستگاه به پایان رسیده و او آماده بازگشت به زمین است.
همانطور که “بروس درن” در “فرار خاموش” (اثر “داگلاس ترومبال”) متوجه شد، فضا جای سرد و غریبی است؛ بیرحم و بیتفاوت. “سم” تنها و بیکس است بدون هیچ دلخوشی، حتی به نظر میرسد کسی جای او را در زندگی همسر و دخترش گرفته! چطور مردی برای چنین ماموریتی داوطلب میشود؟ چطور شرکتی چنین ماموریتی را از او میخواهد؟ ما و او خواهیم فهمید!
“ماه” مثال خوبی از ژانر خاص و مهجور علمی تخیلی است که اغلب به برخورد و مواجهه انسان و بیگانگان (شامل هوش مصنوعی نیز می شود) میپردازد. هرچند به نظر میرسد فیلم در رابطه با احساسات است، اما در واقع سوالات اساسی را مطرح میکند. احساست ما چقدر واقعی هستند؟ ما چقدر واقعی هستیم؟ روزی من میمیرم. لپ تاپ من صبور است و میتواند صبر کند!