وقت و بی وقت و هر روزه در تلفنهای همراه دوست و آشنا تصاویری هستند که ما را شگفت زده کنند، سرگرم کنند، به چالش بکشند یا فکرمان را درگیر خودشان کنند.گاه خصوصی ترین مسائل شخصی آدمها جلوی چشممان به نمایش در می آید و عکس العمل ما تنها این است که : «اینو برام بلوتوث کن» حال هرچه شخص توی تصویر معروفتر باشد و حریم تصاویر موجود خصوصی تر ، وسوسه ما برای تماشا کردن و به تماشا نهادن تصاویر بیشتر می شود.
این گونه است که حضور بازیگران مشهور در مهمانی شبانه یا روابط خصوصی یک بازیگر دیگر یا حضور فوتبالیست سابق تیم ملی در مهمانی شبانه و … در مدت زمانی کوتاه _فارغ از جنبه های اخلاقی و عرفی کاری که آن آدمها کرده اند_ به تماشای میلیونها ایرانی می رسد و در این میان تنها چیزی که اهمیت ندارد آبرو و انسانیت این چهره هاست که دارد زیر دندان آبی بلوتوث ریز ریز می شود.
گاهی تصویر شیطنتها و شوخی های عده ای دختر که در جمعی کاملا دخترانه صورت می گیرد بین ما دست به دست می شود و تا به هم می رسیم می پرسیم : « اینو دیدی؟»، بی توجه به عواقبی که می تواند در پی این نشر و اشاعه رسانه ای به وجود آید.گاه و بیگاه از مجالس و استخرها و باشگاههای زنانه فیلمهای خصوصی به بیرون درز می کند و با حیثیت عده ای بازی می شود و بسیاری تصاویر دیگر …
به راستی که بلوتوث _ رسانه افسار گسیخته دوران ما _ فضای ناامنی در جوامع انسانی ایجاد کرده است.حال هر چه در جامعه ای تابوهای اجتماعی بیشتر باشد و خطوط قرمز تنگ تر ، آزمندی بیشتری برای تماشای تصاویر تابو شکن و فرا خط قرمز در افراد به وجود می آید.جامعه ما در شکل ظاهری اش جامعه ای اخلاق محور است .در حرف و در جنبه های فرمی همه ما اخلاق محوریم. اما به راحتی با زیر پا گذاشتن همین اخلاق مورد ادعا ، حریم خصوصی افراد را له می کنیم.در هر حال تحلیل این شکاف عمیق بین اخلاق عملی و اخلاق نظری را به اهلش وا می نهم.
بلوتوث یک رسانه است.یکی از رسانه هایی که می توان آنرا رسانه توده ای نامید.اصولا رسانه های گروهی یا رسانه جمعی ترجمه نسبتا غلطی از عبارت mass media هستند که به تعبیر دقیق تر باید رسانه های توده ای ترجمه شوند.رسانه های توده ای یا رسانه های ارتباط توده ای ابزارهایی هستند که توسط افراد یک جامعه مورد استفاده قرار می گیرند.توده ها مجموعه ای بی شکل ، نامتجانس، ناهمگون و …هستند که به تعبیر ژاک دریانکو مجموعه ای از افرادند که در یک محیط پراکنده اند اما از برخی جهات تحت شرایط و نفوذهای مشابهی قرار دارند. بی شکلی توده های اجتماعی که ناشی از عدم رابطه مستقیم بین آنهاست و تحت تاثیر یک پیام و یک رسانه قرار گرفتن همزمان آنها باعث می شود که آن را از مظاهر جامعه نوین بدانیم.
حال در این میان رسانه بلوتوث به دلیل سهل الوصول بودن، کاربردی بودن و شیوه انتقال فرد به فرد پیام در آن تبدیل به رسانه ای توده ای می گردد.رسانه ای کاملا غیر رسمی که می تواند فرهنگ سازی کند، الگوهای رفتاری ، کنشی و ارتباطی افراد یک جامعه را تغییر دهد ؛ارزشها را دگرگون سازد ،هنجارها را تحت تاثیر قرار داده و صورتی متفاوت ببخشد و …
در واقع از لحاظ چیستی و شناخت شناسی رسانه ای ، بلوتوث پدیده ایست محصول جامعه توده ای و در فرایندی دیالکتیکی خود نیز دست به تولید جامعه ای توده ای می زند.افراد بدون داشتن ارتباطات قوی باهم تنها با نفوذ رسانه ها است که تشکیل یک جامعه میدهند و این بی شکلی توده هال می تواند موجب گردد که هر موج اجتماعی یا فرهنگی ای به توده ها شکل ببخشد و هویت یک جامعه را عوض کند.
این گونه است که در جامعه ای سنتی که رابطه نسلها در آن ماهیتی اخلاقی و مبتنی بر رعایت حریمها دارد، با قبح زدایی و تابو شکنی ای که بلوتوث می آفریند، روابط بین نسلی هویت زدایی می شود .یا همانگونه که اشاره شد افراد هیچ احترامی به حریم خصوصی یکدیگر نمی گذارند.حال اگر جامعه دارای همبستگی(solidarirty) قوی باشد و ادغام اجتماعی در آن درجه بالایی داشته باشد آبروی هر فرد از جامعه و این که در قلمرو شخصی اش دارای مسائلی است که نشر و افشای آن آزارش می دهد، مورد احترام و توجه افرادی که در آن جامعه زندگی می کنند قرار می گیرد.بالاخره اینکه سی رایت میلز معتقد است که وسایل ارتباطی عامل تبدیل جامعه نوین (به ویژه آمریکا)به جامعه ای توده وار هستند که باعث تباهی شخصیت فردی در تمدن نوین می شوند.
اما از نگاهی کارکردگرایانه باید تمایزی عمیق بین این رسانه جدید و سایر رسانه ها قائل شد.در رسانه های سنتی از کتاب و روزنامه گرفته تا تلویزیون و سینما همواره آموزش یکی از کارکردهای عمده و برجسته است.اما این کارکرد در بلوتوث عملا هویت خویش را از دست می دهد و کارکرد سرگرم کنندگی و نهایتا خبر رسانی می یابد.در واقع وقتی تصویری از طریق بلوتوث بین افراد دست به دست می شود ، عملا برای گذران وقت ، تفریح و سرگرم شدن است و جنبه ای تربیتی یا آموزشی ندارد.این مساله هم بر روند جامعه پذیری نسلهای متوالی یک جامعه تاثیر می گذارد.
البته در کنار همه این نکات نمی توان از کارکردهای بعضا مثلت این رسانه به راحتی گذشت.همانگونه که ذکر شد سهل الوصول بودن این رسانه یکی از ویژگی های برجسته آن است که گاه می تواند روشنگری دامنه داری را به دنبال داشته باشد.
برای مثال تصاویری که برای نخستین بار از اعدام صدام پخش شد حاوی پیام خاصی نبود.اما تصاویری که بعدها به وسیله بلوتوث پخش شد و حاوی شعارها و حرفهای پیش از مرگش بود، بیش از پیش ماهیت او و اصولا ماهیت دیکتاتوری را برای همه روشن کرد.این که یک دیکتاتور تا لحظه مرگ هم دیکتاتور است و نباید برای به گورستان تاریخ پیوستن اش ذره ای دل سوزاند(کاری که رسانه های عرب منطقه سعی داشتند انجام دهند و از صدام چهره ای مظلوم و قهرمان در سرزمینهای عرب زبان بسازند).
یا وقتی تصویر شلیک سرباز اسرائیلی از فاصله یک متری به پای یک فلسطینی در بند توسط دوربین موبایلی به طور مخفیانه ضبط می گردد و توسط بلوتوث دست به دست می شود و عاقبت در اختیار رسانه ها قرار می گیرد، همه جهان با هویت ضد صلح و ضد بشری این رژیم آشنا می شوند و اطلاع رسانی عمیقی صورت می گیرد که می تواند تکان دهنده باشدو بسیاری از معادلات استراتژیک منطقه ای را در هم بریزد.
به هر روی بلوتوث رسانه دوران ماست ؛با تمام ویژگی ها و کار کردهای مثبت و منفی اش .آن چه در این میان باید مورد احترام و توجه قرار گیرد فردیت افراد و ارزش حریم خصوصی آنهاست.
*دندان آبی ترجمه لغوی BLUETOOTH است.
10/27/2008, 07:04 ق.ظ
من از طریق وبلاگ دکتر جلالی فخر وارد این پست شدم و مطلبتان را خواندم. انصافا پربار و تحلیلی بود.موفق باشید.