

توکلی همچون فیلم دیگرش پرسه در مه مرور و بازگویی خاطرات و مشکلات روانی یکی از دو شخصیت اصلی داستان را بهانه قرار میدهد تا از روایت خطی تخطی کند و به این ترتیب، هم رنگ و لعابی متمایز از سینمای متداول به فیلم ببخشد و هم، نقاط ضعف فیلمنامه را از دید تماشاگران پنهان کند. تماشاگر تصور میکند با فیلمی متفاوت مواجه شده که چند گام از او پیشتر است و…
«آسمان زرد کمعمق» یک مکاشفه در روح انسان است. بسیاری از لحظاتش شاید بترسی؛ آری. ولی رهایش نکن. خودت را مثل رها شدن در فضای بیوزنی بگذار و اجازه بده دنیای غریب فیلم تو را با خودش ببرد…
یکی از عمدهترین دستاویزها و ابزارها در تحلیل گفتمان استفاده از تقابلهای دوتایی است. کنش و واکنشهایی که به تضاد میانجامد و گاه سر از تعامل در میآورد. پل چوبی نیز از این منظر پر است از تقابلهایی که سازههای دراماتیک و پرکششی را برای ساختن بنایی منسجم شکل میدهند. پیش از پرداختن به برخی از این تقابلها سکانسی از فیلم را یاداوری میکنم که…
یک تریلر – ملودرام اجتماعی با مایههای مذهبی و کارآگاهی و نئونوآر که لابهلایاش چند کلیپ نصفونیمه از افراد گیتاربهدست با آرایشها و قیافههای دور از عفت عمومی (و به قول فوتبالیها منشوری) گنجانده شده تا موضوع به خوبی افاده معنی کند و کنه این چیزهای بد و زشت برای مخاطب روشن شود. تازه این همه ماجرا نیست؛ مثلا خیلی ظریف و استادانه (اما در اصل به شدت نخراشیده و گلدرشت) انتقادات نیمبندی به نظام آموزش و پرورش کشور میشود که…
همین که نسخههای بیرمق و دربوداغان موجود را منهدم نکنند جای شکرش باقیست. اما گاهی بد نیست دست از لجاجت برداریم و عقلانیت پیشه کنیم. آیا تاریخنگار، پژوهشگر و البته تحلیلگر سینما در این مملکت، باید کارش را جدی بگیرد و بتواند دسترسی هرچند محدود به آثار این سینما داشته باشد یا نه؟ مسعود کیمیایی مثلاً فیلمساز مهم و تاریخساز این سینماست. به کدام دلیل نباید یک نسخهی خیلی معمولی از فریاد او وجود داشته باشد؟
کاهانی شخصیتی خودساخته دارد. جوانی شهرستانی که روزی ساکش را روی شانههایش میاندازد و به منظور محقق کردن رویاهایش به تهران پا میگذارد، اندکاندک در میان سینماگران جا باز میکند و بالاخره به جایی میرسد که بهعنوان یکی از شاخصترین و اثرگذارترین کارگردانان نسل پنجم خود را به جامعه میشناساند. کاهانی نگاهی سیاه و گزنده و تا حدودی بدبینانه به جامعهاش دارد. او…
احساس تنفر و انزجار از بیاخلاقیهای بین این خانواده به حدی میرسد که نمیدانی چه کنی و تمام این مدت وقایع را از زاویهی دوربینی که از دور روابط را زیرنظر دارد میبینیم؛ از دید یک ناظر بیرونی. اما مگر اینها صجنههای آشنایی برایمان نیستند؟!.. درست است. این وضعیت خود ماست. این وضعیت اخلاق و فرهنگ ماست که به پرتگاه سقوط رسیده است. ما در واقع از رفتار خودمان متنفریم!
پرداختن به موضوع زنان به عنوان نیمی از جامعهی انسانی دغدغهای است که بسیاری از فیلمسازان را با خود درگیر کرده است. در سینمای ما نیز مسئلهی زنان از زوایای دید متفاوت مورد استفادهی تماتیک و فرمالیستی قرار گرفته است. از نگاههای شعارگونه و شبهفمینیستی برخی از کارگردانان عموماً زن گرفته تا نگاههای ساختارگرایانهتر و عمیقتر کارگردانانی مانند بهرام بیضایی… اما
در آستانهی پشت سر گذاشتن دورانی هستیم که برای سینمای مستند اصلا خوشایند نبود. کاش سکانداران بعدی سینمای مستند نیازها و دردها و نقاط ضعف و قوت این سینما را بشناسند و بدانند که مستندسازان، کارمندان آنها نیستند و نخواهند با قدرت و امکانی که در اختیار دارند، ایدئولوژی و خواستههایشان را تسری دهند. به تضارب آراء و اختلاف سلیقهها احترام بگذارند و قصد شبیهسازی و یکسانسازی ایدهها را منطبق بر تمایلاتشان نداشته باشند…
یکی از اولین تصاویری که از بودن در جمع خانواده از بچگی یادم میاد، تصویر جمعهعصری بود که در اهواز ، تو خونه مون نشسته بودیم و شبکه ۱، فیلمی به اسم «نیاز» پخش میکرد. تصویر خیلی مبهم و ناواضحی از اون روز تو ذهنمه. اون لحظه از فیلم یادم میاد که اون دو جوانی که به دنبال کار بودند به پارکی رفتند و برای کنار زدن دیگری و تصاحب اون کار، همدیگه رو زدند…
مثل یک عاشق فیلم جدید عباس کیارستمیست و چه انگیزهای بهتر از نام برازندهی سازندهی مثل یک عاشق برای تماشای آن؟ عباس کیارستمی فیلمسازی مؤلف و هنرمندی والامقام. مثل یک عاشق همچون دیگر آثار این…
ساخت فیلمی با داستان غیر خطی در ایران به خودی خود موضوعی هیجانبرانگیز است. آنقدر داستانهای ساده در سینماهای ایران بر پرده ظاهر شده است که دیدن فیلمی با کمی پیچیدگی به آرزویی تقریباً محال برای مخاطبان تخصصی سینما تبدیل شده است. و البته ساختن فیلمی این چنینی، قماری بس بزرگ برای سازندگانشان محسوب میشود؛ قماری که ممکن است آیندهی کاری هر کارگردانی را به مخاطره بیاندازد. هیچکجا هیچکس با یک فیلمنامهی پستمدرن سعی در پرداختی متفاوت و نو به موضوعی کهنه و کلیشهای دارد.
گذشته فیلم مهمیاست. نه صرفاً از این جهت که اصغر فرهادی آنرا با عوامل حرفهای سینمای فرانسه ساخته و شاید در آینده بتواند به اعتبار همین عوامل، جوایز معتبر دیگری را هم کسب کند. گذشته…
فردین صاحبالزمانی بیش از دو دهه پیش نوشتن از سینما را آغاز کرد. در گذر سالها صداگذاری و میکس چند فیلم را تجربه کرد. دو فیلم کوتاه هم در کارنامه دارد. در سال ۱۳۸۹ اولین…
برف روی کاجها نخستین تجربهی پیمان معادی در عرصهی کارگردانی است. پس از یک کارنامهی نهچندان قابل اعتنا در عرصهی فیلمنامهنویسی با آواز قو و کما و تجربهی گرانبهای بازی در دو فیلم اصغر فرهادی،…
پیشکش به روح بزرگ امید عباسی؛ مردی که از آتش به آسمان رفت عموماً سختترین آثار در سینما از لحاظ درونمایه، درونیترینِ آنها هستند. آنها که چالشها و بزنگاههای اخلاقی را وجههای درونی میبخشند و…