همین که نسخههای بیرمق و دربوداغان موجود را منهدم نکنند جای شکرش باقیست. اما گاهی بد نیست دست از لجاجت برداریم و عقلانیت پیشه کنیم. آیا تاریخنگار، پژوهشگر و البته تحلیلگر سینما در این مملکت، باید کارش را جدی بگیرد و بتواند دسترسی هرچند محدود به آثار این سینما داشته باشد یا نه؟ مسعود کیمیایی مثلاً فیلمساز مهم و تاریخساز این سینماست. به کدام دلیل نباید یک نسخهی خیلی معمولی از فریاد او وجود داشته باشد؟
خواندن نوشته →
هشت سال گفتمان عدالت در دولت نهم و دهم برای هر دسته و گروهی که محقق شد دستکم نتیجهی درخشانی برای سینما و مطبوعات سینمایی نداشت. در هشت سالی که گذشت فضای سینما آبستن تنش بود. خاطرهها را که مرور میکنم نخستین بلوا که حالا بسیار حقیر و بیدلیل به نظر میرسد مربوط به سنتوری داریوش مهرجویی و آن همه حرف و حدیث…
خواندن نوشته →
در آستانهی پشت سر گذاشتن دورانی هستیم که برای سینمای مستند اصلا خوشایند نبود. کاش سکانداران بعدی سینمای مستند نیازها و دردها و نقاط ضعف و قوت این سینما را بشناسند و بدانند که مستندسازان، کارمندان آنها نیستند و نخواهند با قدرت و امکانی که در اختیار دارند، ایدئولوژی و خواستههایشان را تسری دهند. به تضارب آراء و اختلاف سلیقهها احترام بگذارند و قصد شبیهسازی و یکسانسازی ایدهها را منطبق بر تمایلاتشان نداشته باشند…
خواندن نوشته →
منصفانه اگر درباره سینمای ایران بخواهیم به قضاوت بنشینیم نمیتوانیم کمتر از نمره قبولی به آن بدهیم. همهجای دنیا قصه از همین قرار است. مگر در کشورهای دیگر با آن همه امکانات و دستوبالِ باز،…
خواندن نوشته →
تلویزیون روشن است. سکوتِ محض است. صدای بازیگران، نویسنده را کَر میکند و مجبورش میکند تا به اتاقش برود و این صفحه را بنویسد. دیگر نمیتوانست سکوت کند : یکی از شبکههای پخش سریالهای درجهی…
خواندن نوشته →
۱٫ اکثر فیلمهای کمدی سینمای ما عاری از هرگونه نوآوری و خلاقیتی هستند. اگر کسی تاب و توان تحلیل و بررسی فیلمهای کمدی سالهای اخیر سینمای ایران را داشته باشد و با به مخاطره انداختن…
خواندن نوشته →
۱- در نگاه نخست، این فقط یک تصویر است؛ تصویری از سردرِ یکی از سینماهای تهران در روزهای آخر سال. اما این تصویر ساده کمکم خودش را آشکار میکند و نشانهها پدیدار میشوند و…
خواندن نوشته →
حکایتِ پسر شیرینعقلی است که سنگی پرتاب میکند، شیشهای فرو میریزد و صاحبخانه برای آنکه حق پسرک را بگذارد کف دستاش فریادزنان و کورکورانه تعقیباش میکند و حواساش نیست اگر پسرک رفت و شیشه شکست،…
خواندن نوشته →
سینمایی که دغدغههای روز جامعه را با نگاهی تیزبینانه و دلسوزانه مطرح نکند و بدتر حاوی مفاهیمی ارتجاعی باشد که تنها از ذهنهای عقبمانده تراوش میکند، به پشیزی نمیارزد و هنگامیکه کار به چنیین جایی…
خواندن نوشته →
در لحظات اوج احساسی فیلم که شهاب حسینی قاطی میکند و توی سر و صورت خودش و بقیه و در و دیوار میزند و آدم میخواهد هایهای بزند زیر گریه، عدهای شروع کردند به تشویق و کف و سوت و هرچه که فرهادی عزیز فضایی بغضآور! رشته بود، در اولین دیدار فیلم و آن لحظهی خاص، تبدیل به پنبه شد.
خواندن نوشته →
گمان نمیکنم کسی باشد که سریالهای طنز تلویزیونی مهران مدیری را ندیده باشد و خاطرات خوشی را از آنها در ذهن نداشته باشد. کارهای مدیری از برنامههای میان پردهای مثل ساعت خوش سال ۷۳ شروع…
خواندن نوشته →
«تنها راه تحمل هستی این است که در ادبیات غرقه شوی » (گوستاو فلوبر) بار دیگر نمایشگاه کتاب برپا شده و مشتاقان کتاب و کتاب خوانی را به ضیافت خود دعوت نموده….
خواندن نوشته →
«شما از یک مقطعی شروع می کنید و تجربیاتی می اندوزید که بعضی مواقع خیلی دردناک و دشوار است. سپس یواش یواش به یک آگاهی تازه ای می رسید و برزخی را طی می…
خواندن نوشته →
سال ۱۳۸۸ به پایان رسید و اکنون میتوان وضعیت سینمای ایران را در زمینههای مختلف در سالی که گذشت مورد بررسی قرار داد، سینمایی که به غیر قابل پیش بینی بودن و پر فراز…
خواندن نوشته →
همه چیز از همان قیصر شروع شد و جدالهای قلمی بین منتقدان معروف آن سالها. کاوسی و طاهری یک طرف و دوایی و گلستان و دریابندری طرف دیگر. دعوا سر این بود که چرا…
خواندن نوشته →
رومیو باید نامش را کنار بگذارد تا به وصل ژولیت برسد. کنار گذاشتن نام، ترم(term) رومیو را چون گزین گویه جاودانه می کند( برداشت آزاد از نابهنگامی گزین گویه/ ژاک دریدا)
خواندن نوشته →
جشنواره فیلم فجر که نام بین المللی را هم یدک می کشد
خواندن نوشته →
آلن گینزبرگ (۱۹۹۷-۱۹۲۶) متولد نیوجرسی، مشهورترین شاعر نسل بیت (Beat) است. دیرزمانیست که برای مخاطبان ایرانی شناخته شده و او را بیشتر با شعر مشهور زوزه میشناسند.
خواندن نوشته →
در پی نوشته ای که بر فیلمنامه نویسان فیلمساز و برعکس در شماره ی نهم آدم بر فی ها داشتم، برآن شدم تا این بحث را ادامه دهم و دامنه ی آن را به داخل…
خواندن نوشته →