پسر جوانی وارد کوپه چهار نفرهای میشود که یک پیرزن و پیرمرد (زن و شوهر) در آن نشستهاند. پیرمرد نگاه بدی به پسر میاندازد و معلوم است که از حضور او در کوپه ناراحت است. پیرزن اما مهربان است و به پسر میوه تعارف میکند.

پسر جوانی وارد کوپه چهار نفرهای میشود که یک پیرزن و پیرمرد (زن و شوهر) در آن نشستهاند. پیرمرد نگاه بدی به پسر میاندازد و معلوم است که از حضور او در کوپه ناراحت است. پیرزن اما مهربان است و به پسر میوه تعارف میکند.
«یک اتاق شیک و مدرن، بدون پنجره، یک آینهی قدی در منتها الیه سمت راست اتاق نصب است. یک میز کامپیوتر که تعدادی کتاب مربوط به فیلمنامهنویسی روی آن وجود دارد، سمت دیگر تخت و یک ساعت دیواری نیز بالای تخت نصب شده است.»
تصویر روشن میشود… ۱٫ خارجی. خیابان. روز خیابان شلوغ است. مردی وسط خیابان داد می زند( خودکار و دفتر چه قرمز می فروشد). مرد کور است. کوئین( ۳۵ ساله ، قد بلند، مو مشکی ،…
خارجی ـ کنار دریای مازندران ـ غروب رامبد در صخره ای بلند روبه دریا نشسته است و دوربین او را از پشت می گیرد و دریا به خوبی معلوم است و هوا ابری…
هرگونه برداشت و استفاده از این فیلمنامه به شکل داستان، نمایش، نمایشنامه، فیلم و … بدون اجازه نویسنده ممنوع است .