این بخش از جشنواره، تبعیدگاه غریبیست برای آثاری که به بخش مسابقهی سودای سیمرغ راه نیافتهاند. بیارتباطیِ بسیاری از فیلمهای این بخش به تعریف آن، سبب گمراهی و سرگردانی مخاطبان جشنواره شده بود. سبکوسیاقی که تماشاگران از این بخش انتظار داشتند، فیلمهایی چون ماهی و گربه یا خواب تلخ را یادآور میشد…
خواندن نوشته →
جشنواره فیلم فجر طبق روال هر سالش ویترینی برای واکاوی چشمانداز یکسالهی سینمای ایران است. از حالوهوایی که بر فیلمهای حاضر در جشنواره حاکم است میتوان ذائقهی فیلمسازان در سال سینمایی ایران را سنجید. حضور…
خواندن نوشته →
نگاه کلی به جشنوارهای که از نیمه به آن پیوستم نه منصفانه است و نه در ساحت عقلانیت فرهنگی میگنجد. اما همان شش روز پایانی جشنواره هم فقر داستانگویی و ضعف در روایت زیباشناسانه را نشان میداد. دست سینمای ما خالی است و بعضی از سینماگران ما باید درک کنند که سینما چیزی فراتر از تصاویر زیباست. بعضی دیگر هم بهتر است عطای این هنر صنعت را به لقایش ببخشند. در این بند از فیلمی نام نمی برم. اساسا در بندهای بعدی هم از فیلمهایی که دوست نداشتم نخواهم نوشت. دستکم تلاشم را خواهم کرد. عصبانی نیستم…عصبانی نیستم…
خواندن نوشته →
مشکل اینجاست که دغدغههای فیلمساز کهنه کار سینمای ایران میتواند مثلاً در قالب یک مجموعه عکس موفق باشد اما در قالب سینما، این دغدغهها به ساختاری دراماتیک نیاز دارد که بنمایه اثر از آن تهی است.
خواندن نوشته →
سیودومین جشنواره فیلم فجر برای نگارنده با شهابی از جنس نور ساخته پرخرج و شبهمستند محمدرضا اسلاملو شروع شد و این سوال بنیادین که مگر شهابی از جنسی غیر از نور هم وجود دارد؟ و اینکه میشود انشایی نوشت با موضوع: «چگونه میتوان سرمایهای میلیاردی را نابود کرد؟» و روز بعد هم که فیلم الماسی پاسخ داد: «اینگونه!»
خواندن نوشته →
از تهران تا بهشت از تهران تا بهشت ابوالفضل صفاری، داستان زنی است که در لایهی ظاهری داستان در جستوجوی همسرش است و در لایهی بینامتنی در کندوکاو یافتن خویش. فیلم صفاری نقد مدرنیتهایست لجامگسیخته…
خواندن نوشته →
اولین نکتهای که در تماشای رودخانهی لیان (برندهی سیمرغ بلورین بهترین مستند در سیویکمین جشنوارهی فیلم فجر) جلب توجه میکند مجموعهای از تصاویر چشمنواز و خوش آبورنگ است که در همراهی با موسیقی، یادآور ساختاری…
خواندن نوشته →
دوربین روی دست، نماهای طولانی و پلانسکانس، زیباییشناسی فیلمهای این دورهزمانه شده. این امکانی است برآمده از موهبت دیجیتال و راهی برای فرار از هزینههای سنگین تولید فیلم، اما آسیب مهماش این است که شلختگی و نابلدی را میشود پشت این شیوه از فیلمسازی پنهان کرد. برخی از فیلمسازان جوان کمترین درکی از میزانسن و تصویر و جنبههای بصری سینما ندارند. دوربین را برمیدارند و پناه بر خدا هرچه دل تنگشان خواست میگیرند
خواندن نوشته →
هیس…دخترها فریاد نمیزنند! (پوران درخشنده) اینکه بعد از سالها پوران درخشنده هنوز هم دست از دغدغههایش برنداشته و به دنبال مطرح کردن مشکلات اجتماعیست، امیدوارکننده است هر چند معمولا همه چیز در همان سطح مطرح…
خواندن نوشته →
کلاس هنرپیشگی، اثر علیرضا داوودنژاد بعد از فیلم دیدنی مرهم، ادامهی منطقی آن فیلم و بازگشت باشکوه او به دنیای مورد علاقهاش در مصائب شیرین است. جستوجویی در مفاهیم بهظاهر ساده اما گمشدهی زندگی. مفاهیمی…
خواندن نوشته →
تنهایِ تنهایِ تنها (احسان عبدیپور) روایتی از یک رابطهی دوستی به زیبایی «ئیتی» اسپیلبرگ و بلوغ «منطقهی مرزی مشترک» پارک چان-ووک. با آفرینش یکی از به یاد ماندنیترین شخصیتهای کودک چندسال اخیر سینمایمان که حتی…
خواندن نوشته →
قاعدهی تصادف (بهنام بهزادی) صحبت از اخلاق، قضاوت، دروغ، سندروم طبقهی متوسط و مقایسهی متعاقب مضامین طرحشده با آثار اصغر فرهادی در سالهای اخیر چنان رواج پیدا کرده که بیاغراق حالتی پسزننده پیدا کرده است….
خواندن نوشته →
«آقای الف» تلهفیلمی است که با اغماض میتواند یک عصر جمعه از «شبکه یک» پخش شود تا بینندگانی که با استفاده از فراغت روز آدینه، پس از صرف غذا به خواب ناز رفتهاند، کمتر آزرده…
خواندن نوشته →
اوایل انقلاب این جمله شعاری در پلاکاردها و میتینگها و نشریات و اعلامیههای گروههای چپ، زیاد مورد استفاده قرار میگرفت: «کارگران جهان متحد شوید!» دیروز که داشتم حرفهای صریح دبیر محترم «جشنواره فیلم فجر»…
خواندن نوشته →
متاسفانه ممیزیها روز به روز بیشتر میشود و این لطمه زیادی به یک اثر هنری وارد میکند؛ تا آنجا که این آثار دیگر اعتبار لازم را ندارند و وظیفه هنرمند است تا با ساختن آثار…
خواندن نوشته →
برخی از اعضای هیات انتخاب که اتفاقاً نزدیکی بیشتری با طیف سینماگران دارند، سعی میکنند قضیه را به شکلی دیگر مطرح کنند و با همان ادعای پوچ استقلال کامل، در محفلهای خصوصی یک جور حرف میزنند و در مصاحبه با رسانهها طوری دیگر. مثلاً علی معلم یکی از همین اعضا طی مصاحبهای اعلام کرد «باید بگویم که با اعضای هیأت انتخاب راجع به کیفیت بحث و گفتوگو میکردیم و فیلمی که رای اکثریت را جلب میکرد به بخش مسابقه راه مییافت.»
خواندن نوشته →
چهارپنجم خالی لیوان وضعیت غریبی است. عدهای «نخبه» به کنجی نشستهاند و با هزار مکافات به فیلمنامهها پروانه ساخت میدهند و بعد همین نخبهها همان فیلمها را قابلنمایش نمیدانند. البته سالهاست به این وضعیت عادت…
خواندن نوشته →
فیلمهای زندگی مشترک آقای محمودی و بانو (روحالله حجازی)، همه چیز برای فروش (امیر ثقفی)، گس (کیارش اسدیزاده)، این یک رؤیا نیست (محمود غفاری) و مهمونی کامی (علی احمدزاده) از جمله آثاری بودند که با وجود نظر مثبت تعدادی از اعضای هیات انتخاب با مشکل ممیزی روبهرو شدند و نتوانستند وارد بخش نگاه نو و سودای سیمرغ شوند.
خواندن نوشته →
تهران ۱۵۰۰ ساختهی بهرام عظیمی قطعاً در یکی از نخستین تجربههای بلند انیمیشنی، کسی انتظار تماشای فیلمی با گرافیک و جلوههای ویژهی آنچنانی نداشته است؛ که همگی به بضاعت سینمای ایران در این حیطه واقفاند….
خواندن نوشته →