معرفی نویسنده: آرام کاکه ی فلاح از نویسندگان معتبر کرد و از هم نسلان نویسندگانی چون بختیار علی و کاروان کاکه ی سور، سال ۱۹۶۳ در سلیمانیه عراق به دنیا آمده است. نوشتن…
داستان دیگران
داستان کوتاه ـ دن ایسیدرو
صبح روز آخر، هرکس که به ملاقات من میآمد میتوانست ببیند که من در حال مردن ام. خودم این را میدانستم. انگار که پنبه در گوشم کرده باشند، صدای دن لئوناردو را میشنیدم که به…
داستانکی از بروس هالند راجرز
اِستَن ۳٫۲۹ کیلومتر را از خانه اش در تورنتو طی کرده تا به خانه دوستش در آسمانخراش میسیسوگا برسد. قبل از اینکه او از ماشینش خارج شود یک جفت دستکش چرمی میپوشد، یک…
ماهیگیری برای یاسمین
پوچ قدیمی
کور
شوهرم، کریستوفر زمانی مدیر مالی بود.با این که هیچ وقت از پس جور کردن دخل وخرج مان بر نمی آمد، اما مشتریانش بفهمی نفهمی به او اطمینان می کردند
ساعتی که گذشت
با آگاهی از ابتلا خانم مالارد به نوعی مشکل قلبی نهایت دقت به کارگرفته شد تا خبرمرگ شوهرش با ملایمت هر چه تمام تر به وی انتقال داده شود. خواهرش ، ژوزفین ، بود که…
شرط بندی
آن ور خیابان یکی از شعبه های کی اف سی[۱] است. جوان های بسیاری را می بینم که کلاه ایمنی موتورسواری شان را به بغل زده اند و داخل مغازه می شوند. در شیشه…
الویس بودن
این داستان درباره الویس پریسلی نیست.این داستان چاکی والاش و من و کارول، همسر چاکی یه . کارول باید زن من می بود ولی گاهی وقتها بعضی چیزها جوری…